تاملی بر دو یادداشت : "علوم انسانی اسلامی ،ممکن یا ممتنع؟"

تاملی بر دو یادداشت :

"علوم انسانی اسلامی ،ممکن یا ممتنع؟"
و
"روحانیت و عدم باور به علوم جدید"

✍️ #احمد_آیت‌اللهی

دو یادداشت مذکور در کانال تلگرامی «ویرایش ذهن» دربردارنده برداشتهای نادرستی از موضوع مورد بحث است ،که اجمالا به نکاتی چند در این باره اشاره میشود و در صورت تمایل میتوانید به مقاله ای که در آن تفصیلا به موضوع مورد بحث پرداخته ام ،مراجعه نمایید. (لینک دانلود مقاله در پایان یادداشت قرار داده شده است.)

 ✅یک سان انگاری و هم گونه پنداری علوم طبیعی(تجربی) و علوم انسانی،
برداشتی سطحی از ماهیت علوم و ناشی از داشتن نگاهی پوزیتوسیتی به معارف بشری به نظر می رسد .
✅ موضوع علوم طبیعی ، ماده/طبیعت است که به لحاظ ماهوی موجوداتی تک بعدی اند و به همین سبب رفتار موجودات مادی دارای نظم معینی بوده و بدین سان است که تحت قوانین و قواعد کلی و ثابت قرار میگیرند، و بر همین اساس نیز آن رفتارها قابل پیش بینی دقیق علمی میگردند .
✅ موضوع علوم انسانی مطالعه رفتارهای انسان/انسان ها در عرصه های مختلف زندگی به منظور تحلیل و تبیین آنها می باشد . پر واضح است که اندیشیدن در این طریق بر اساس مبانی معرفتی معینی امکان پذیر است . و این مبانی خود حاصل آگاهی ها و برداشت های خاصی از حقیقت وجودی انسان است که در قالب نظریه ها و آراء انسان شناختی در هر نظام اندیشه ای بیان می شوند.
✅ "انسان" بر خلاف ماده، موجودی چند بعدی و بسیار پیچیده است و به همین سبب هم رفتار های او که موضوع علوم انسانی است دارای مناشی و علل بسیار متنوع و متفاوت و متکثری می باشند . از همین رو، این رفتارها عموما قابل پیش بینی علمی نبوده و لذا یک فیزیکدان با محاسبه دقیق، وقوع یک خسوف را از صدها سال قبل از وقوع و یا رفتار یک ماهواره را از سالها قبل از پرتاب ، محاسبه و پیش بینی میکند. لیکن یک جامعه شناس از پیش بینی دقیق یک انقلاب سیاسی/اجتماعی عاجز است .
بدین ملاحظه است که از دو سده پیش بسیاری از فیلسوفان علم، علوم انسانی را اساسا علم ( به معنای science) نمی دانند .
✅ واضح است که در صورت وجود اختلاف در مبادی اندیشه ورزی در علوم انسانی یعنی اختلاف در آراء و نظریات انسان شناختی ، فضای عقلانیت و اندیشه ورزی متفاوتی در خصوص شناخت رفتارهای انسان ایجاد میگردد، و اندیشیدن در این فضاهای عقلانی مختلف، نتایج کاملا متفاوتی را در پی خواهد داشت .
✅ مبانی انسان شناختی در اندیشه دینی/اسلامی ، به لحاظ محتوا، اختلاف اساسی و بنیادین با مبانی مزبور در نظام اندیشه گی غربی دارد .
✅ این اختلاف و بلکه تعارض و حتی تضاد در مبانی و مبادی یاد شده، معلول اختلاف و تفاوت در منابع دانایی به طور عام و در مورد حقیقت انسان به طور خاص می باشد . 
✅ در نظام اندیشه گی غربی ، تنها منبع دانایی از جمله آگاهی از حقیقت و ابعاد وجودی انسان، داده های عقل بشری می باشد . در حالی که در اندیشه دینی، عقل بشری در این خصوص نابسنده و بلکه ناتوان شمرده می شود . و ادعا می شود که انسان فقط از طریق وحی می تواند به چنان آگاهی از حقیقت وجودی انسان دست یابد تا بتواند امکان شکل گیری مبادی معرفتی لازم را برای اندیشیدن درباره رفتارهای انسان فراهم آورد . البته این اندیشه ورزی با مساعدت و بهره مندی از داده های عقلی صورت می پذیرد. 
✅ با توجه به اختلاف اساسی و بنیادین فوق الذکر، قواعد کلی مزعوم در خصوص رفتارهای انسان و نیز قواعد کلی حاکم بر جامعه از منظر دو بینش مزبور، ماهیتی کاملا متفاوت پیدا خواهند نمود .
برخلاف علوم طبیعی که به علت عدم اختلاف در مبادی معرفتی آنها در دو بینش یاد شده، اختلافی  در روند و نتیجه کشف "نقطه جوش آب" مجال بروز و ظهور نخواهد یافت. برعکس،نسبت دو بینش یاد شده در علوم انسانی، نسبت نقص و تکمیل نبوده بلکه رابطه دو تاسیس متفاوت است . 




دیدگاه های کاربران : (0)

Facebook    Google    LinkedIn    Twitter

برچسب ها

علوم انسانی   روحانیت   علوم جدید