درباره ما
مسجد آقا میرزا احمد (رض) در حدود یکصد سال قبل با همت اهالی محل و مومنین و تحت اشراف و نظر فقیه مجاهد و مبارز و نستوه حضرت آیت الله آقا میرزا احمد مجتهد زنجانی طاب ثراه در محله دباغها که در آن زمان معروف به دروازه طهران بود، بنا گردید. آن بزرگوار ضمن اینکه به تربیت طلاب و علوم دینی مشغول بوده و مرجعیت دینی مردم را بر عهده داشت با اقامه نماز جماعت در مسجد و سخنرانی های پرشور در ایام ماه های رمضان و محرم و مناسبت های گوناگون سعی می نمود علاوه بر بیان معارف قرآن و اهل بیت علیهم السلام و احکام نورانی اسلام مردم را نسبت به اوضاع سیاسی زمانه که مصادف بود با تغییر سلطنت از قاجاریه به پهلوی آگاه نموده و چهره ضد دین رضاخان را به عنوان عامل استعمار به جامعه را معرفی میکند. سخنان روح بخش و تاثیر گذار در آن مرد بزرگ چنان بود که چند سال پیش معمرینی که در دوران جوانی پای آن منابر حاضر بودند با یاد آن کلام شور انگیز اشک از دیدگانشان سرازیر میشد.
زندگی نامه
آیت الله آقا میرزا احمد مجتهد زنجانی در سال ۱۲۹۵ هجری قمری برابر با ۱۲۵۷ هجری شمسی در قریه دو اسب زنجان (۶ کیلومتری شمال زنجان ) متولد و در دو یا سهسالگی در زنجان ساکن میشوند در سال ۱۲۷۹ و در سن ۲۳ سالگی برای تکمیل تحصیلات فقه به نجف اشرف مشرف و در دروس حضرت آیت الله سید محمدکاظم طباطبایی یزدی و مرحوم آخوند ملا کاظم خراسانی حاضر و به دلیل استعداد و تسلط کافی مورد توجه آخوند خراسانی قرار گرفته و بارها از سوی وی تکریم و تشویق میشود. در اوایل سال ۱۲۹۲ شمسی به کربلا مهاجرت میکنند اما به خاطر شرایط سیاسی آن روز عراق، علیرغم میل باطنیشان به زنجان عزیمت مینمایند. در زنجان حوزه درسی مهمی را تشکیل داده و اکثر حوزویهای آن روز زنجان در درسهای خارج فقه و اصول ایشان حاضر میشوند. در سال ۱۲۹۹ شمسی رساله عملیه ایشان به چاپ میرسد و اکثریت قابلتوجهی از مردم شهر زنجان و روستاهای اطراف از ایشان تبعیت می کند. رساله عملیه شان در نوع خود قابلتوجه است قبل از ورود به فروعات دینی به اصول اعتقادی پرداخته و آنچه بیشتر جلبتوجه میکنند مؤخرهی کوتاهی است که در این رساله نوشتهشده است که در آن از لزوم عمل به اصول شرعی توسط علما و امربهمعروف و نهی از منکر توسط آنان و اطاعت امرا اشراف از قوانین الهی و مبارزه جدی با ظلم و فساد و انحرافات فکری و اخلاقی که دامنگیر جامعه بود سخن گفته و در پایان از مصیبتها و ناراحتیهایی که بهخصوص از جانب علما امرا و تجار متحمل شده ؛شکایت میکند و از تهمتهای ناروای آنها که به خاطر منافع مادی خود، به وی میزنند و از یاری و پشتیبانیاش عبا کردهاند مینالد. آن مرحوم در سخنرانیهایش همواره عدهای را تمجید میکردند از آنان میتوان به بزرگانی چون به حاج آقا حسین قمی، حاج شیخ عبدالکریم حائری، حاج شیخ احمد کاشف الغطاء و آقا میرزا علیاکبر اردبیلی اشاره کرد.
از حاج آقا نورالله اصفهانی که به مخالفت با استبداد رضاخانی برخاسته بود پشتیبانی نموده و مردم را به حمایت از ایشان دعوت کرده و از آنها میخواست با تظاهرات و ارسال تلگراف وی را در این مبارزه یاری کنند. در همان ایام آقا میرزا علیاکبر اردبیلی که مسافرتی به تهران داشته در زنجان مورد استقبال گرم آقا میرزا احمد قرار گرفته و مرحوم اردبیلی درحالیکه او را در آغوش میگیرد میگوید برادرم، آوای مبارزه شجاعانهات به دیار ما نیز رسیده است مرحوم آقا میرزا احمد اصول فکری و علمی و سیاسی مرحوم حاج شیخ فضلالله نوری را قبول داشته و آن را نیز می ستوده و شیخ در نزد وی دارای مقامی ارجمند بوده است و مرحوم از ایشان تا پایان به نیکی یاد میکردند. مرحوم آقا میرزا احمد باآیت ا... حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی رفاقت دیرینه داشت بازگشت از مسافرتیکه برای بازدید وی به قم رفته بود در تهران با ممانعت مأمورین دولت مواجه شده و مدت ۴۰ روز تحتالحفظ بودند روزی خدمتکار خودشان را به همراه نامهای بهپیش آیتالله مدرس میفرستد وقتی آیتالله مدرس نامه را می خواند اشک چشمانش را فرا گرفته و می گوید : سلام مرا به آقا برسان و بگو من خودم تحت نظرم و اگر اقدامی درباره ایشان انجام دهم کارشان دشوارتر خواهد شد. سرانجام با وساطت آقای رشاد و شیخ حسن کرانی ایشان آزادشده و به زنجان برمیگردند. به هنگام برگشتن مردم زنجان و حومه استقبال گرمی از ایشان به عمل میآورند. با آمدن ایشان به زنجان مبارزاتشان را با شدت بیشتری ادامه میدهند در سال ۱۳۱۲ برای چندمین بار ایشان را تحتالحفظ به شهربانی برده و بازجویی میکنند در حین بازجویی رئیس شهربانی دستور میدهد چایی برایشان بیاورند پس از بازگشت آقا به منزل به خانواده خود اظهار میدارد به چایی که برای ما آوردند مشکوکم. چند روز بعد از آن بیمار شده و پس از چند روز بستری شدن روح آن مرحوم در سن ۵۰ سالگی به عالم بقا میشتابد.
جنازهاش را طبق وصیت در قم و در کنار مرقد امامزاده علی بن جعفر علیهالسلام به خاک میسپارند هنگامیکه مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی بر جنازهاش نماز میخوانند درحالیکه اشک از چشمانش سرازیر میشود میگویند "شمشیر برنده خدا حالا چه وقت رفتن بود". تألیفات علمی و فکری زیادی از ایشان موجود بوده که به علت محدودیتهای حاکم در زمان قادر به چاپ آنها نشده و غیر از رساله عملیه و کتابی با عنوان فلسفه اتحاد مسلک در زمینه مسائل فلسفی علمی و کلامی است دیگر نوشتههایش پس از وفات ایشان آن مرحوم از بین رفته است.
مرحوم آقا میرزا احمد دارای ۵ فرزند ذکور بوده دو تن از فرزندان ایشان در کسوت روحانیت بودند. مرحوم آقای حاج شیخ محمد آیت اللهی از سال ۱۳۲۹ تا آخر عمر در مسجد آقا میرزا احمد به اقامه نماز و تبلیغ دین و همینطور مرحوم آقای حاج شیخ حسن پس از فراغت از تحصیل در قم و نجف به تهران مهاجرت نموده و در مسجد حشمتیه به اقامه نماز و تبلیغ دین میپردازد. مرحوم آقای حاج شیخ محمد آیت اللهی در سال ۱۳۰۲ شمسی دیده به جهان گشود در ۱۰ سالگی پدر بزرگوارشان را ازدستداده و پس از طی مقدمات عربی و دروس پایه اصول و قسمتی از سطح را در زنجان نزد اساتید متعدد فرامیگیرد و در اوایل سال ۱۳۲۱ برای ادامه تحصیل به قم مهاجرت نمود ۸ سال و اندی در قم دروس حوزوی را در حوزه علمیه ادامه میدهد دوره سطح فقه و اصول را نزد اساتیدی همچون آیات عظام محقق داماد، حاج آقا روح ا... کمالوند تحصیل نمود و سپس مدتی اندک در درس خارج آیتالله بروجردی و مدت بیشتری در درس خارج آیت الله حجت کوه کمره ای حضور مییابد و در همین مدت از محضر علامه طباطبایی علم کلام و نجوم را کسب فیض نموده در اواخر سال ۱۳۲۸ به اصرار ریشسفیدان مسجد آقا میرزا احمد به زنجان مراجعه نمود و اقامه نماز جماعت را در مسجد آقا میرزا احمد مرحوم میپذیرد. ایشان نیز پس از مراجعه به زنجان مدتی به تدریس فقه و اصول در حوزه علمیه زنجان پرداخت. اما بنا به علل و عوامل قابلتأمل جلسات درس ایشان تعطیل گردید. آن مرحوم از آن پس تا آخر عمر خود به مطالعه و تحقیق و تبلیغ دین و اقامه نماز در مسجد پدر مرحومشان ادامه داده و در طی چند دهه فعالیت و انجاموظیفه و جهت اقامه امر معروف و نهی از منکر و مبارزه با ظلم و جهالت و پایداری روی اصول و ارزشها عاقبت روح آن مرحوم پس از سالها مجاهدت و تلاش درراه دین و به دنبال یک سال بیماری سخت و جانکاه در بیست و یکم دیماه ۱۳۷۶ به ملکوت اعلا میپیوندد.